هیچیک ازپدیدههای طبیعت به اندازه جنگل در زندگی آدمیان نقش اساسی و سازنده ندارند. انسان آغازین تنها در پناه جنگل توانست به حیات و تولید نسل خود ادامه دهد، او نیازمندیهای روزانه خود را از جنگل بدست میآورد.
بدین سان احترام به درختان و احساس دوستی نسبت به آنها پدیدهای است که منشا بسیار دیرین در پندار انسانها دارد و افسانههای کهن اقوام و ملل مختلف جهان ، سرشار از اساطیر گیاهی است.
جنگل به مجموعه درختانی اطلاق میشود که قطعهای از زمین را اشغال کرده باشد و دانشمندان علم جنگلبانی صفات و خصوصیات بارزی برای جنگل قائل هستند تا بتوان آنها را از سایر نباتات موجود و مورد استفاده بشر در روی زمین تمیز داد.
زیست شناسی:
از نظر زیست شناسی باید گفت که جنگل به مانند یک اجتماع نباتی است که در تحت عوامل محیط متعادل یا کم و پیشثابتی قرار دارد.
اقتصادی:
چوب که از محصولات اصلی جنگل است، وقتی درخت قطع شود، برخلاف املاک زراعی ، بهره و سرمایه یکدفعه بدستمیآید.
برای اینکه مقدار چوبی را که صد ساله در جنگل تولید میشود بتوان به حال ثابت نگهداشت، بیآنکه در آن کاهشی روی دهد، نظم اقتصادی باید به مرحله اجرا درآید و فقط در جنگلهایی که طبق اصول منظمی بهره برداری میشود، میتوان از سرمایه ، بهره سالیانه بدست آورد.
قضایی:
چون جنگل خود بخود تشکیل یافته و بدون دخالت بشر تولید مثل کرده و به زندگی خود ادامه میدهد، مالکیت خصوصی در آن مصداق پیدا نمیکند و جزء ثروت عمومی هر کشوری به شمار میرود.
جنگل در سرزمین کهن ایران
در ادبیات سرزمین ما ، سرو کاشمر شهرت بسیار دارد و مردم معتقد بودند که زرتشت پیامبر آن را با دست خود کاشته است. در بسیاری از متون کهن راجع به این سرو مطالب فراوان نگاشته شده، از جمله در تاریخ بیهقی ومعجمالبلدان از علاقه ایرانیان به سرو کهن کاشمر سخنان بسیاری به میان آمده است.
ابوریحان بیرونی هر یک از برج های شمسی را منتسب به درختان معینی دانسته، مثل حمل (فروردین) ، هرکشتی که آب نیاید و آنکه تخم ندارد، ثور (اردیبهشت) ، درختان بلند و میوههای شیرین
تاثیرات جنگل
اثر جنگل در آب و هوا
جنگل هوا را معتدل میکند، بر بارندگی میافزاید، از آسیب بادهای سخت میکاهد، هوای پیرامون خود را پاک و آن را برای تنفس مناسب میکند.
جنگل از گرمای پیرامون خود میکاهد، زیرا اولا درخت برای تبخیر آب خود نیاز به حرارت دارد که آن را از هوای پیرامون خود میگیرد، دوم اینکه برگها و شاخههای درختان ، خاک جنگل را در برابر تابش مستقیم خورشید پناه میدهد و آن را سردتر نگه میدارد.
اثر جنگل در بارندگی
جنگل از گرمای هوای پیرامون خود میکاهد و چون هر چند هوا سردتر شود، کمتر میتواند بخار آب را در خود نگه دارد، بنابراین هوای پیرامونجنگل زودتر اشباع میشود.
جنگل مانند کوهستان مانعی در مقابل ابرها بوجود میآورد و باعث افزایش بارندگی میشود، بدین ترتیب هرگاه جریان هوایی که در آن بخار آب موجود باشد، در نزدیکی سطح زمین با جنگلی مصادف شود، به ارتفاعات بالاتر صعود میکند و سپس بطور ناگهانی منبسط شده، سرد شده و در نتیجه اشباع میشود و میبارد.
بادهای سخت چون به جنگل برخورد میکند، ناتوان شده و از تندی و نیروی آنها کاسته میشود.
جنگل به دلایل زیر از فرسایش خاک یعنی شسته شدن خاک بویژه در دامنههای تند جلوگیری میکند:
سرعت جریان آب در سطح خاک جنگل کمتر است.
چون مقدار آبی که در خاک جنگل نفوذ میکند بیشتر است، پس مقدار آبی که در سطح خاک جریان مییابد، کمتر است.
ریشههای درختان ، بوتهها و گیاهان کوچک بویژه ریشههای سطحی ، ذرات خاک را به یکدیگر پیوستگی داده و از لغزش آنها جلوگیری میکند.
اثر جنگل از لحاظ زیبایی مناظر بر هیچکس پوشیده نیست. مقایسه کوهستانهای خرم شمال ایران با بیابانها و کوههای خشک جنوب البرز ارزش جنگل را آشکار میسازد.
جامعه حیوانی جنگلهای پر باران مناطق حارهای
جنگلهای حارهای از لحاظ کثرت حیوانات و تنوع گونهها بسیار غنی است. بیشتر حیوانات روی درخت زندگی میکنند، مانند میمونها ، زبابها ومورچهخواران. در سطح خاک جمعیتهای
انبوهی از دوزیستان ، خزندگان و مارها زندگی میکنند.
گروه گیاهخواران شامل گونههای مختلفی از آهوها وغزالها است. پرندگان این زیستگاه از دانه خواران و آنهایی که از میوه درختان ، شهد گلها ، حشرات یا حیوانات کوچک تغذیه میکنند تشکیل میشود که ترکیب گونهای متنوع و تعداد فراوانی دارند.
در مناطق مختلف این زیستگاه ارتفاع درختان بین ۳۰ تا ۴۰ متر است. تنها در مناطق محدودی ارتفاع بیشتر یا کمتر از این اندازه است. تاج درختان بسیار فشرده است.
بطوری که مقدار بسیار اندکی از نور آفتاب به لایههای پایینی جنگل میرسد. شدت تابش نور آفتاب و سطح خاک این جنگل ۱۰۰/۱ شدت نوری است که بر لایه بالای تاج جنگل میتابد.
لایه درختی علاوه بر انبوهی و فشردگی از لحاظ ترکیب گونههای تشکیل دهنده بسیار متنوع است و از این نظر با انواع دیگر جنگلها تفاوت اساسی دارد. برای مثال در جنگلهای پر باران برزیل گاهی در سطح ۲ کیلومتر مربع ۳۰۰ گونه درختی وجود دارد.
مرتفع این جنگلها ، گیاهان بسیاری از گروه بالارونده و پیچنده میرویند که جزء گیاهان طفیلی نیستند. این گیاهان از ساقه و تنه درختان به عنوان تکیه گاه استفاده میکنند و برای استفاده از نور خود را به لایههای بالاتر از تاج جنگل میرسانند.
روی لایه خاک جمع شده در کنار شاخهها و انشعابات تنه درختان ، گونههای بسیاری از ثعلبیان میرویند که غیر طفیلی هستند و گلها و برگهای آنها منظره زیبایی به جنگلهای حارهای میدهد.
پوشش علفی در جنگلهای حارهای بسیار اندک است و به دلیل کمبود نور ، تنها برخی از گیاهان سایه دوست بین درختان میرویند و سطحوسیعی از زمین عاری از پوشش علفی است.
فرسودگی خاک
در جنگلهای بارانی استوایی بیشتر از هر جنگل دیگری مواد خام چرخه تجزیه را سریعتر طی میکنند. درختان و برگها به روی زمین سقوط کرده و سریعا تجزیه میشوند و مواد غذایی آنها توسط ریشه درختان زنده جذب میشود.
خاک این نواحی خیلی نازک بوده و مقدار خیلی کمی از مواد غذایی را در خود دارد. در صورت قطع درختان ، خاک این منطقه به سرعت از بین میرود و زمین باقیمانده فقط میتواند حیات تعداد معدودی از گیاهان و حیوانات را تضمین کند.
هر ساله ۱۱۵۰۰۰ کیلومتر مربع از جنگلهای بارانی استوایی به بهانه کشاورزی و دامداری نابود میشوند. از سال ۱۹۴۵ بیش از نصف جنگلهای بارانی استوایی نابود شده است. اگر سرعت فعلی تخریب جنگلها ادامه یابد،خیلی زود فقط تعداد معدودی از نواحی حفاظت شده از جنگلها باقی خواهد ماند و هزاران گونه از گیاهان و حیوانات ، کاملا محو خواهند شد.
وقتی درختان جنگلها قطع شده و سوزانده میشوند ، مقدار زیادی دیاکسید کربن در هوا رها میشود. دانشمندان معتقد هستند ، این پدیده باعث زیاد شدنگرمای زمین میشود.
تاتیر عوامل طبیعی در نابودی جنگل ها
تاثیر باد
بادی که میوزد مخرب نیست، ولی همین که سرعت باد از حد متعارفبگذرد، قدرت تخریب پیدا میکند. بادهای گرم و سوزان بخصوص در نواحی گرمسیری و حاره بسیار مضر میباشد و موجب تبخیر و تعریق زیاده از حد برگها و حتی خود درختان میشوند و گاهی ممکن است برگها را سوزانیده و درختان را بخشکاند.
خسارت بادهای شدید به نسبت نیروی باد و طرز عمل آن و طبیعت نبات جنگلی متفاوت میباشد. بادهای تند سبب شکسته شدن و ریشه کن شدن و حرکت دادن ریشههای درختان میشوند.
تخریب بادهای سخت و تند
آسیب جدی به جنگلها و مزارع وارد میکند که انسان نابخردانه به یاری عوامل تخریب طبیعی برخیزد و چنین روش ناهنجار در راستای تاریخ بخصوص چند صد سال اخیر بویژه در دوران معاصر در پیرامون کویرهای ایران و استانهای خوزستان ، فارس ، کرمان ، یزد و … صورت گرفته است.
قطع درختچههای کویری برای تهیه سوخت و زغال در طی صدها سال موجب گسترش کویر و پیشروی آن به سوی شهرها شده و بسیاری از مزارع سرسبز خرم و روستاهای آباد که روزگاری تپش زندگی در فضای آنها موج میزد به کام کویر فرو رفته است.
حرارت زیاد در سالهای خشک سالی ، عناصر نوزاد جنگلها را دستخوش آسیبهای جدی میکند. گاهی آنها را میسوزاند و از بین میبرد و زادآوری آنها را مشکل میکند.
تاثیر یخبندانها
یخبندانهای زودرس پاییزه و همچنین یخبندانهای دیر رس بهاره به طرق گوناگون آسیبهای جدی به درختان جنگلی وارد مینماید.
تاثیر خشکیها
خشکی که در اثر عوامل جوی (نقصان بارندگی) پدید میآید، سبب میشود که حرارت شدید تابش آفتاب بر تبخیر رطوبت خاک بیفزاید و میزان ذخیره آن را در خاک تقلیل دهد. این خطر بیشتر در نواحی که بارندگی سالیانه آن کم است خودنمایی میکند.
بارانهای شدید
باران اگر به فواصل نامنظم و به صورت رگبار تند و شدید ببارد، سبب دریدگی برگها میشود، بخصوص اگر توام با وزش باد تند باشد، خطر تخریب بیشتر خواهد بود.
سیلابها
در صورتی که زمین جنگل در حالت طبیعی خود یعنی اسفنجی و متخلخلباشد، آبهای ناشی از بارندگی شدید به زمین فرو میروند و از جریان یافتن غیر عادی آن در سطح زمین که خود مقدمه پیدایی سیل است جلوگیری میکند.
اگر این حالت طبیعی زمین جنگل بر اثر انگیزههای غیر طبیعی بخصوص از طریق چرای دام از بین رفته باشد، آبها در سطح زمین راه افتاده و موجب سیل میشود و مهمترین خسارت سیل به جنگلها میرسد، بخصوص جنگلهایی که در قسمتهای زیرین دامنه کوهستانها واقع شدهاند.
عوامل انسانی تخریب جنگل ها
چرای دام
زیانهای وارده به جنگلها از راه چرای دام سابقه طولانی دارد. از روزگاری که اقتصاد شبانی زیر بنای تکاملی جامعه را تشکیل میداد و اشتغال به اموردامداری و نگاهداری دام از معتبرترین و سودآورترین رشتههای سرمایه گذاری عصر فئودالیسم شناخته میشد،
زمینههای تخریب جنگلها از طریق چرای دام فراهم گردید و چراگاههای جنگلی ایران به عنوان غنیترین منابع علوفهای در دسترس دامها گذارده شد. زیانهای ناشی از چرای دام در جنگلها شامل موارد زیر است:
رفت و آمد مدام دام در جنگلجها
باعث فشردگی خاک و خرابی وضع فیزیکی خاک میشود. به این ترتیب آب باران به جای آنکه در خاک فرو رود در سطح زمین جریان پیدا میکند در چنین اراضی رویش دانههایی که بر روی زمین ریخته شده دشوار و در بعضی حالات غیر ممکن میشود.
چرای دام باعث میشود که تبدیل مواد آلی زنده به لاش برگ صورت نگیرد و افراط در چرای دام ، پوشش گیاهی را از عرصه جنگل حذف میکند و خاک جنگل عریان و بدون محافظ میماند و به تدریج دچارفرسایش میشود.
در دامنههای کوهستانها که خاک عملا در معرض ریزش قرار دارد، تردد دامها سبب تشدید ریزش خاک و قطعات سنگی میگردد و فشار وارده از تصادم این ریزشها به درختان موجب زخمی شدن پوست آنها میشود.
دامها با جویدن پوست و ساقههای درخت ، آنها را زخمی کرده و زمینه تسهیل نفوذ و رخنه آفات و بیماریهای گیاهی را تدارک میبینند.
حریق
آتش سوزی در جنگلها نیز از عوامل مخربی است که قدمتی برابر با زیستاجتماعی انسانها دارد. منتها از نظر میزان خساراتی که به بار میآورد در کشورها و مناطق مختلف و نوع جنگلهایی که آتش سوزی رخ میدهد متفاوت میباشد. حریق در جنگلهای سوزنی برگ به سبب سرعت و قابلیت اشتعال خسارتی را که به ارزش تجاری درختان وارد میآورد،
به مراتب سنگینتر از درختان پهن برگ میباشد و جای خوشبختی است که بیشتر جنگلهای ایران از نوع پهن برگ میباشد. حریق در صورت وسعت و شدت و تکراردر یک جنگل سبب تغییر ارزش کیفی گونهها میشود و به ظهور گونههای پست و نامرغوبی میانجامد که از نظر تجاری فاقد ارزش میباشند.
نقش جنگل ها در حفاظت از منابع آبی ،خاکی
کشور پهناو رایران هم اکنون در شمال کشور حدود ۱۲ میلیون هکتار جنگل دارد. که عموما از جنگل های شمال برداشت چوبی صورت گرفته و در جنگل ها خارج از شمال , چوب برداشت نشده بلکه حفاظت از آنها برای تولید محصولات فرعی و حفاظت آب و خاک است.
ارزش چوب جنگل های شمال کشور بالغ بر ۲۰۰ میلیارد ریال برآورداورد می شود که این میزان به غیر از ارزش های زیست محیطی آن است.
این موضوع می تواند
مؤید این مطلب باشد که جنگل می تواند نقش بسیار والائی در شکوفایی هر چه بیشتر در اقتصاد بدون صنعت نفت کشور ایفا نماید. اما در کنار این واقعیت باید توجه داشت که ارزش زیست محیطی در اقتصاد ملی منظور نشده و در تولید ناخالص ملی فقط چوب در حساب ها منظور می شود.
علت این امر را می توان اینگونه توجیه نمود که هنوز یک شاخص ملی برای محیط زیست در کشور محقق نشده و آمار دقیقی در این زمینه وجود ندارد. استفاده ی بهینه از نقش های زیست محیطی می تواند ما را به این شاخصها نزدیک نماید و به کارگیری جنگل در راستای نظام های هیدرولوژی آن , جهت بهبود وضعیت منابع آبی کشور می تواند به طور جدی مورد توجه قرار گیرد به طوری که در سیستم بهره برداری چوبی و تولید چوب هیچ گونه خللی وارد نیاید.
منابع آبی – جنگلی در ایران و جهان
بر اساس آمارهای ارائه شده از طرف سازمان هواشناسی جهان , حجم کل آب دنیا ۱٫۴ میلیارد متر مکعب است. از این مقدار ۲٫۵ درصد را آب شیرین تشکیل می دهد که تقریبا معادل ۳۵ متر مکعب می باشد.
بخش عظیمی از این آب شرب در سیستم چرخه ی آب به صورت تبخیر به هوا بر می گردد و فقط ۴۱۰۰۰ کیلومتر مکعب آب باقی می ماند که معادل ۳۵ متر مکعب است. بیشترین قسمت این آب به صورت آب هرز هدر می رود و چیزی حدود ۱۰۰۰کیلو متر مکعب به صورت آب شیرین مصرفی دنیا در کشاورزی ،صنعت و مصارف شهری مورد استفاده قرار می گیرد.
این آمار گویای این مطلب که اگر کل آب موجود دنیا به اندازه یک بشکه ۲۰۰ لیتری فرض شود. آ ب قابل استفاده ساکنین زمین از آن فقط CC20 خواهد بود.
آب موجود در جنگل
به طوری که ۲۷۵میلیارد متر مکعب آب موجود در کشور ناشی از نزولات جوی و ورود آبهای خارج از کشور ، سهم آب شیرین مصرفی بخش های صنعت ، کشاورزی و شهری حدود ۴۰ میلیارد متر مکعب است. آمارهای فوق بیانگر میزان هدر رفتن آب شیرین و مصرفی در سطح این کره ی خاکی است.
به طوری که اکثر کشورهای دنیا از جمله کشور خودمان با مسئله ی بحران آب به صورت جدی مواجه هستند.
لازم به ذکر است که منظور از بحران آب کمبود آب نیست بلکه مسئله تنش آبی مطرح است. متوسط نیاز سرانه هر نفر در سال ۸۰۰ متر مکعب است که تا سال ۲۰۵۰ میلادی به ۱۱۵۰ متر مکعب خواهد رسید. بر اساس نوعی تقسیم بندی که در سال ۱۹۳۳ توسط خانم فالکن مارک صورت گرفت و مورد تائید سازمان کشاورزی و خوار بار جهانی (FAO) وابسته به سازمان ملل متحد نیز واقع شد،
کشور های دنیا بر اساس تنش آبی به سه دسته تقسیم بندی می شوند:
۱– کشورهای بدون تنش ( با سرانه ی بیش از ۱۰۰۰ متر مکعب در سال)
۲– کشورهای با تنش آبی مزمن ( با سرانه ی بیش از ۵۰۰ تا ۱۰۰۰متر مکعب در سال)
۳– کشورهای با تنش آبی مطلق (با سرانهی زیر ۵۰۰ متر مکعب در سال)
بر اساس این تقسیم بندی ، ایران در حال حاضر در دسته ی (ب) قرار داردو در سال ۲۰۵۰ میلادی به دسته ی (ج) ملحق خواهد شد.
جنگل ها با توجه به اثرات و نقش های انکار ناپذیری که در نظام هیدرولوژیکی زمین دارند می توانند نقش ارزنده ای در جلوگیری از هرز رفتگی منابع آبی داشته باشند.
جنگل های دنیا با سطحی معادل ۳٫۵ میلیارد هکتار که ۲۶% از سطح خشکی ها را در بر می گیرند؛
به سهم خود در جهت حفظ منابع آبی دنیا موثر بوده و بهینه نمودن این اثر می تواند مورد توجه جدی باشد ، چناچه در کشورهایی نظیر امریکا و استرلیا سالهاست بر روی این مسئله کار شده است و هیدرولوژیست های جنگل با استفاده از تکنیک های مهندسی گام های موثری در این زمینه برداشته اند.
درایران نیز جنگل ها با سطحی حدود ۱۲٫۴ هکتار که حدود ۷٫۴% از خاک کشورمان را تشکیل می دهند.
هیدرولوژی جنگل
کلیه ی اثراتی که جنگل ها و بوته زارها بر روی آب و هوا ، گردش آب ، فرسایش خاک، سیلابها ، حاصلخیزی خاک، فیزیک دمای ماده و شدت اندازه ی حرکت آنها در بیوسفر جنگلی می گذارند( ا زنوک تاج درختان تا انتهای ریشه) را هیدرولوژی جنگل گویند.
بارش در جنگل و اندازه گیری آن
دو مشکل عمده در اندازه گیری بارندگی وجود دارد که هیچ کدام از آنها به طور کامل برطرف نشده است. اولین مشکل نبود دستگاه اندازه گیری دقیق و دومین مشکل نصب و به کارگیری دستگاه مورد نظر است. اولین مشکل را اشتباه دستگاه اندازه گیری و دومین مشکل را اشتباه در نمونه برداری می گویند.
این اشتباهات در اثر وجود موانع ، صعود هوا برای دامنه ها و بالاخره وجود بادهای ویژه در مناطق باز و کم وسعت جنگلی حادث می شود.
طبق مطالعات آماری توده های هوایی که ایجاد بارندگی می نمایند به طور متوسط ۲۶ کیلو متر مربع وسعت دارند لذا اگر از نظر اقتصادی امکان پذیر باشد رد هر ۲۶ کیلومتر مربع حداقل می بایست یک دستگاه اندازه گیری نصب شود.
اندازه گیری بارش
در مناطق جنگلی و اطراف آن مشکلات عمده ای در بردارد. معمولا دستگاه ها در مناطقی نصب می گردد که به قدر کافی باز شده اند به طوری که هیچ گونه تاج پوششی بین زاویه ی۴۵ درجه حادث از محل محور دهانه دستگاه وجود نداشته باشد و نیاز به باز کردن اطراف دستگاه ها در مناطق پر شیب کوهستانی بقدری وسیع است که عملا این کار غیر محتمل می گردد.
بعضی ا زکارشناسان هیدرولوژی جنگل پیشنهاد کرده اند که دستگاها را روی میله های بالاتر ا زتاج پوشش درختان قرار دهند اما این وضعیت اثر جریان های باد را به طور شدیدی در دهانه باران گیر دستگاه افزایش می دهد .
باز کردن جنگل در اطراف دستگاه تا اندازه ای عنوان یک حفاظ را دارد و معمولا برآورد قابل قبولی را از کل باران به دست می دهد.
اثرات جنگل در توزیع مجدد بارش
پوشش گیاهی به ویژه در جنگل ها اثرات مهمی در توزیع و پراکنش در طی ریزش دارد. کل بارش به سه طریق پراکنده می گردد:
۱– قطراتی از باران که به وسیله ی شاخ و برگ درختان دریافت می شود برگاب نام دارد.
۲– قطراتی را که بدون برخورد به اندام درختان می گذرند و یا از تاج پوشش آنها به زمین می ریزند میان گذر نام دارند.
۳– آن قسمت از باران را که به وسیله ی شاخ و برگ درختان و ساقه ی آنها جمع آوری می شود و به زمین می رسند ساقاب نام دارند.
میان گذر و ساقاب مقدار خالص باران را نشان می دهند که بستگی به مقدار باران ، گونه ی گیاهی و فصل سال دارد. در مناطق جنگلی خالص بارش ممکن است از صفر درصد در باران های خفیف تا بیش از ۹۵% مقدار بارش ناخالص ، در باران های شدید تغییر کند.
بارش برف در جنگل و اندازه گیری آن
جنگل ها می توانند با ایجاد سایه باعث تاخیر در ذوب شدن برف ها شود و یا با ایجاد مانع در انباشتگی برف ، رد تداوم آب شدن برف ها تاثیر گذار باشد. مدیران جنگل می توانند از یان خصوصیت در کنترل رواناب بهاره متناسب با نیازهای آبی کشتزارهای مجاور جنگل بهره بگیرند.
بعضی از جنگل های مناطق شمالی امریکا طوری مدیریت می شوند تا بتواند تجمع مقدار برف را افزایش دهند بدین معنی که درختان را با توجه به وضعیت پستی و بلندی منطقه و جهت وزش بادهای غالب ، برش می زنند.
اندازه گیری مقدار برف کاری است
مشکل ، اما در آبخیز های مناطقی که میزان بارش در آن زیاد است لازم است مقدار برف روی زمین با عمق برف پشته و مقدار آب تولید شده از آن را بدانیم . در این مناطق ریزش برف ۷۰-۸۰% مقدار بارش سالیانه را تشکیل می دهد.
این وضعیت سبب ابداع روش های ویژه ای برای اندازه گیری و اداره ی برف پشته شده است. جنگل بانان در امر اندازه گیری و مدیریت برف پشته وظیفه ی مهمی به عهده دارند زیرا مناطق برف گیر اغلب جنگلی است و گفته می شود که تقریبا ۷۵% آب مورد نیاز مناطق امریکای شمالی از این اراضی جنگلی برف گیر تامین می شود.
بهکارگیری بیوتکنولوژی جهت حفظ و استفاده بهینه از جنگلها
بهطور کلی، بیوتکنولوژی از طرق زیر میتواند در زمینه حفظ و بهرهبرداری بهینه از جنگلها و مراتع مفید واقع شود:
۱– کشت سلول و بافت
با استفاده از روشهای کشت بافت میتوان گونههای درختان جنگلی در معرض انقراض را که در شرایط طبیعی قادر به تکثیر نیستند، از نابودی نجات داد.
برای حفظ این گونهها، بیوتکنولوژی با هدف تکثیر انبوه در شرایط کنترل شده آزمایشگاه و سپس کشت آنها در عرصههای طبیعی، نقش حیاتی در حفظ گونههای جنگلی در حال زوال ایفا میکند.
در حال حاضر در شمال کشور گونههایی مانند نارون، هزار، زبانگنجشک و نیز گونههایی از درختان جنگلهای زاگرس با این مشکل مواجه هستند که برای جلوگیری از انقراض آنها میتوان از روشهای بیوتکنولوژی استفاده کرد.
یکی دیگر از موارد استفاده از تکنیک کشت بافت در بخش جنگل، کوتاه کردن دوره تجدید نسل درختان جنگلی و همچنین کوتاه کردن زمان مورد نیاز برای دستیابی به پایداری فنوتیپی در درختان جنگلی میباشد.
۲– نشانگرهای مولکولی
۲-۱– شناسایی سریع و به موقع ژنوتیپها
در بررسی گونهها و ژنوتیپها در برنامههای اصلاحی درختان جنگلی و غیرجنگلی، شناسایی و تمایز سریع بین مواد تحت بررسی، مدت زمان لازم برای انتخاب و اصلاح این گونهها را بهطور چشمگیری کاهش داده و موجب تسریع فرآیند اصلاح میشود.
بررسی ضایعات و خصوصیات درختان جنگلی با نشانگرهای فنوتیپی به دهها سال وقت نیاز است که این باعث کندی کار میشود و زمان دستیابی به نتایج را طولانی میکند.
کاربرد روشهای بیوتکنولوژی، بهویژه نشانگرهای مولکولی مانند RFLP و AFLP، راهحل مناسبی برای تسریع اصلاح گونههای جنگلی و کاهش مدت زمان بررسی نتایج حاصل از کارهای اصلاحی است.
کاربرد روشهای مولکولی، امکان شناسایی و ارزیابی در اولین مراحل رشد گیاه را فراهم میکند و زمان لازم برای رسیدن به اطلاعات مورد نیاز را به حداقل میرساند.
۲-۲– انتخاب بر اساس نشانگر بهمنظور بهبود کمی و کیفی فرآوردههای جنگلی
مهمترین عواملی که انجام برنامههای اصلاح درختان جنگلی را به شیوه سنتی محدود میسازد عبارتند از:
الف) زمان بر بودن (طولانی بودن نسلها در گیاهان جنگلی)
ب) نبود دانش کافی در مورد روابط بین ساختارهای ژنوتیپی و فنوتیپی درختان در یک زمان واحد
ج) وجود مشکلات زیاد در کنترل فرآیند انتخاب در مورد گیاهانی با گردهافشانی باز.
باید توجه داشت که نمیتوان بر اساس خصوصیات ظاهری در مراحل اولیه رشد درختان، خصوصیات درختان بالغ را پیشبینی کرد و بنابراین ارزیابی کامل به روشی سنتی به زمان زیادی نیاز است.
۲-۳– کاربرد نشانگرها در استفاده صنعتی از جنگلها
سرعت رشد و فرم درخت در جنگلهای صنعتی، تعیینکننده ارزش و بازده اقتصادی آن است. اصلاح و تولید درختان با سرعت رشد زیاد و فرم متناسب، بهمنظور استفاده بهینه از منابع جنگلی، از اولویت خاصی برخوردار است و موجب افزایش بازده اقتصادی جنگلهای موجود خواهد بود.
افزایش بهرهوری از جنگل و به خصوص افزایش کیفیت چوب و الوار از موارد مهم در مدیریت جنگل محسوب میشود.
در این زمینه، برنامههای وسیعی در نقاط مختلف دنیا و بهخصوص در سطح اروپا با استفاده از برنامههای اصلاح کلاسیک و انتخاب به کمک نشانگر در جریان است.
برخلاف بسیاری از گیاهان زراعی، تاریخچه انتخاب و اصلاح گونههای درختان جنگلی نسبتاً کوتاه است (بزرگترین برنامه اصلاحی سیستماتیکی که تاکنون صورت گرفته بروی گونههایی از اکالیپتوس و کاج بوده است)؛ بنابراین برای تسریع چرخه اصلاح این درختان، ابزارهای بیوتکنولوژی و از جمله نشانگرهای مولکولی، میتوانند راهگشا باشند و فرآیند شناسایی صفات کمی و کیفی مطلوب را شتاب بخشند.
۲-۴– سایر کاربردهای نشانگرها
از جمله کاربردهای دیگر نشانگرهای مولکولی در بخش جنگل موارد زیر است:
شناسایی کلونهای برتر، شناسایی آلودگی جنگلها، برآورد تنوع ژنتیکی به منظور استفاده از آن در استراتژیهای نمونهگیری، حفاظت ژنتیکی و حفاظت از کلکسیونهای جمعیتهای اصلاحی. ارزش واقعی نشانگرها را میتوان در بهکارگیری آنها در تحقیقاتی دید که جهت فهم مکانیزمهای پایه ژنتیکی و فیزیولوژیکی صورت میگیرند.
هماکنون تحقیقات هدفمندی در جهت شتابدهی به توسعه استفاده و بکارگیری نشانگرهای مولکولی جهت غربالگری گونههای جنگلی در سطح دنیا در حال انجام است.
۳– مهندسی ژنتیک
برخی از استراتژیهای اصلاحی در درختان جنگلی، بر روی افزایش کمی صفاتی است که از قبل وجود داشتهاند. در حالی که در برخی از استراتژیها، هدف، وارد کردن صفاتی جدید به گیاه میزبان است. تکنیکهای DNAنوترکیب در هر دو مورد میتواند مؤثر باشند. مهندسی ژنتیک میتواند جهت اصلاح درختان جنگلی در زمینههای مختلفی بهکار رود. برخی از این زمینهها عبارتند از:
ایجاد گونههای جنگلی مقاوم به آفات و بیماریها
یکی از روشهای حفظ گونههای مهم جنگلی، حفاظت آنها از آفات و بیماریهای شایع است. گفتنی است که تعدادی از گونههای مهم جنگلی که از اهمیت زیادی برخوردارند، در جنگلهای صنعتی شمال کشور، در اثر حمله برخی از بیماریهایی که اپیدمی شدهاند، رو به انقراض و نابودی هستند (از جمله بیماری مرگ درختان نارون).
برای جلوگیری از زیان
وارده و انقراض این گونهها، اقدامات جدی باید به عمل آید. از طرفی، استفاده از سموم، موجب برهم خوردن تعادل زیستمحیطی، صرف هزینه زیاد و مقاومت تدریجی آفات به سموم میشود و از نظر عملی نیز کاربرد سموم در چنین سطح گستردهای امکانپذیر نیست. در این رابطه میتوان از روشهای مطمئن و بدون زیانهای زیستمحیطی مانند انتقال ژنهای مقاوم به عوامل قارچی و باکتریایی بیماریزا، استفاده کرد.
تکنولوژی DNA
البته محدودیتی که در استفاده از Bt وجود دارد، این است که طیف عمل باکتری Bt بسیار باریک است، یعنی تنها بر گروهی از آفات تأثیرگذار است. همچنین نور آفتاب میتواند اسپور و سم این باکتری را غیرفعال کند. البته بیوتکنولوژی توانسته است با شناسایی و انتخاب باکتریهای اصلاح شده مؤثرتر و همچنین تکنولوژی DNA نوترکیب، نقش مهمی را در ایجاد مقاومت درختان جنگلی به آفات بازی نماید.
آمارهای مربوط به کشور آمریکا نشان میدهد، سالانه یک میلیارد دلار بر اثر حمله حشرات و بیماریها به جنگلهای این کشور خسارت وارد میآید.
اگر مطالعهای جامع در مورد خسارت ناشی از آفات و بیماری در کشور صورت گیرد، مشخص میشود که رقم ضرر و زیان در کشور ما نیز بالا است. مثالهای موفقی که در زمینه تولید درختان مقاوم به حشره در سطح دنیا وجود دارد عبارتند از: صنوبر، کاج و اکالیپتوس مقاوم به حشره.
۳-۲– ایجاد گونههای جنگلی مقاوم به تنشهای غیر زنده(سرما، خشکی، شوری و غیره)
از جمله فاکتورهای محدودکننده کشت گونههای جنگلی در برخی مناطق، وجود شرایط نامساعدی چون کمبود آب، شوری خاک و سرما است. روشهای بیوتکنولوژی برای غلبه بر این محدودیتها نیز مورد استفاده قرار میگیرند.
از جمله فاکتورهای محدودکننده کشت گونههای جنگلی در برخی مناطق، وجود شرایط نامساعدی چون کمبود آب، شوری خاک و سرما است. روشهای بیوتکنولوژی برای غلبه بر این محدودیتها نیز مورد استفاده قرار میگیرند.
استراتژیهای
در این زمینه، استراتژیهای مختلفی وجود دارد که از آن جمله انتقال ژنهای مقاومت در برابر تنشهای محیطی به گونههای حساس است.
برای مثال، انتقال ژنهای القاپذیر در مقابل تنش کمآبی، گرما و سرما به گیاهان، برای تحمل شرایط کمبود آب و نیز تولید پایههای مقاوم به شوری که امکان استقرار گونهها را در زمینهای شور فراهم آورد. در ارتباط با عرصههای جنگلی کشور، کمبود آب و نزولات جوی، بهویژه در جنگلهای زاگرس، از عوامل عمده کاهش رشد و استقرار گونهها است.
با توجه به گستره وسیع این جنگلها و اهمیت آنها از نظر اکولوژیکی و نیز حفظ خاک و نزولات آسمانی، تحقیقات پیرامون حل مشکلات فراروی این جنگلها، حایز اهمیت ملی است.
در این رابطه تولید پایههای مقاوم در مقابل تنشهای خشکی با استفاده از روشهای مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی، اهمیت بهسزایی در حفظ منابع طبیعی کشور دارد.
۳-۳– افزایش تولید چوب
بر اساس گزارش (FAO ۲۰۰۱-۱۹۹۹)، مصرف الوار صنعتی جهان در سال ۲۰۰۰، بین ۶,۱ تا ۲,۲ میلیارد متر مکعب بوده است. مصرف چوب، سالانه حدود ۷,۱ درصد رشد دارد و پیشبینی میشود تا سال ۲۰۱۰ مصرف چوب حدود ۲۰ درصد (۹,۱ میلیارد مترمکعب) بیش از زمان حال خواهد شد.
در حال حاضر فرآوردههای چوبی، یک صنعت ۴۰۰ میلیارد دلاری را در سطح جهان به خود اختصاص داده است و حدود ۳ میلیون نفر را در سراسر گیتی بهکار گرفته است. بنابراین مشاهده میشود که با ورود مواد جایگزین چوب به بازارهای جهان، نهتنها چوب ارزش خود را از دست نداده است، بلکه میزان مصرف آن مرتباً در حال افزایش است. در این زمینه بیوتکنولوژی با تولید پایههای دارای رشد بیشتر و سریعتر و نیز چوب باکیفیتتر، میتواند نقش مهمی ایفا نماید.
باید گفت که بهبود کیفی الیاف سلولزی گونههای جنگلی، نیازهای صنایع کاغذسازی را نیز تامین کرده و نیاز جامعه را در این زمینه برطرف خواهد کرد که در قسمت بعدی مورد بحث قرار گرفته است.
۳-۴– بهبود کیفیت چوب مورد استفاده در صنعت کاغذسازی
کیفیت چوب، یکی از الزامات صنعت کاغذسازی است. در صنعت کاغذسازی، چوبی با کیفیت محسوب میشود که میزان سلولز آن زیاد و میزان لیگنین آن پایین باشد. در روشهای سنتی، برای جداسازی لیگنین از چوب، از مواد شیمیایی استفاده میشود که گاهاً خطرناک و نیازمند صرف انرژی و هزینه زیاد است.
بنابراین افزایش نسبت سلولز به لیگنین از طریق ژنتیکی، علاوه بر افزایش کیفیت چوب و همچنین افزایش رشد درختان، میتواند آلودگیهای حاصل از کارخانجات کاغذسازی را کاهش دهد. در این زمینه، مهندسی ژنتیک از طریق راهکار آنتیسنز (Antisense) میتواند بیوسنتز لیگنین را اصلاح کرده و درصد آن را در چوب کاهش دهد و بنابراین هزینههای تولید خمیر کاغذ و به همان اندازه مصرف مواد شیمیایی و انرژی را در ساخت خمیر کاغذ کاهش دهد.
محدودیتهای استفاده از مهندسی ژنتیک در بخش جنگل و افقهای آینده
یکی از محدودیتهای استفاده از مهندسی ژنتیک در بخش جنگل، نگرانی از فرار ژنهای مهندسیشده، به درون جمعیتهای وحشی است که احتمال میرود به مرور زمان، الگوی طبیعی جنگل را دچار تغییر کند. البته این نگرانی را میتوان از طریق تولید درختان مهندسیشده عقیم، تا حدود زیادی مرتفع کرد.
فاکتور مهم
دیگری که استفاده از مهندسی ژنتیک را در گونههای جنگلی محدود میسازد، عدم وجود دانش کافی در مورد زیربنای مولکولی صفاتی در درختان است که از لحاظ صنعتی برای انسان مهمتر هستند و ارتباط بیشتری با رشد درختان و کیفیت چوب دارند. این محدودیت نیز با تکمیل ژنوم برخی درختان مهم جنگلی، مانند صنوبر، کاج، سپیدار و همچنین ایجاد بانکهای اطلاعاتی EST در حال رفع شدن است.
محققین بر این باورند که پیشرفت دانش مولکولی با ساخت نقشههای ژنی و توالییابی ژنوم گونههای جنگلی این امکان را فراهم کرده است تا دستورزی چندین ژن بهطور همزمان برای دستیابی به صفات اقتصادی مهم، قابل انجام شود.
نتیجهگیری
در مطالب فوق، مشاهده شد که بیوتکنولوژی میتواند در بخش جنگل نیز مانند سایر زمینهها، بسیار مفید واقع شود. بنابراین با توجه به وسعت زیاد جنگلها و مراتع کشور (سطح جنگلهای کشور بالغ بر ۱۲ میلیون هکتار است که از این سطح، حدود ۵/۱ میلیون هکتار جنگلهای صنعتی خزری، ۵,۴ میلیون هکتار جنگلهای منطقه زاگرس و بقیه جنگلهای پراکنده مرکزی، جنوبی و ارسباران است) و اهمیت حیاتی این منابع، هرگونه تحقیقی که منجر به افزایش تولید و یا دفع ضایعات این بخش شود، منجر به بازده کلان اقتصادی خواهد شد.
جنگلها و مراتع کشور
از منابع طبیعی تجدیدشونده هستند و برای حل مشکلات این منابع باید به گونهای عمل کرد که موجب به بار آمدن ضایعات زیستمحیطی نشود و با حداقل سرمایهگذاری بتوان به حداکثر بهرهبرداری زسید. کاربرد بیوتکنولوژی و مهندسی ژنتیک با هدف افزایش بازده از یکسو و جلوگیری از خسارات و ضایعات از سوی دیگر، این امکان را بهوجود میآورد تا با حداقل ضایعات زیست محیطی و صرف حداقل سرمایه به حداقل رسیده، تولید در سطح کلان افزایش یافته و توسعه پایدار محقق شود.
علاوه بر این، در صورت توجه بیشتر به بیوتکنولوژی جنگل، امکان اشتغالزایی مناسبی وجود دارد
جنگل های باستانی شمال در آستانه وداع
کتاب جنگل های باستانی شمال کتابی است در باره جنگل های زیبای هیرکانی شمال در کرانه دریای خزر که در اثر جنگل زدایی های مستمر و دائم به سرحد نابودی کشانیده شده اند .
نویسنده که از طرفداران جدی حفظ محیط زیست است با دارا بودن درجه کارشناسی در رشته جغرافیا ، سابقه کار طولانی در شرکت های مختلف و آشنایی نزدیک با طبیعت شکننده جغرافیایی و محیط خشک و نیمه خشک ایران و مسائل زیست محیطی آن دارد .
نویسنده این مطلب:
خانم نسرین دخت خطیبی از مؤسسین کانون دیده بانان زمین(EWC)که سازمانی غیر دولتی و غیر انتفاعی است می باشد . سابقه تحصیلی و سوابق کاری و علاقه بیش از حد او به حفظ منابع طبیعی ایران انگیزه کشانیدن او به سمت و سوی نگارش این کتاب مستند و آگاه کننده بوده است.
از لابلای صفحات این کتاب دلسوختگی نویسنده از تجاوز آشکار به حریم جنگل های زیبای شمال نمایان است و به همین دلیل این کتاب به عاشقان طبیعت تقدیم نموده است تحت این مضمون : ” برای عاشقان طبیعت که وداع با جنگلهای باستانی شمال را بر نمی تابند و با کوشش فراگیر ملی و فراملی در راه حفظ و بقای این آخرین گنجینه های طبیعی ، در فرصت کوتاه باقیمانده تلاش می کند”
سر بخش های این مقاله عبارتند از :
در سرتاسر کتاب نقشه ها و جداول و نمودار های گرافیکی بر اساس آمار جمع آوری شده همراه با عکس هایی بسیار گویا که در رابطه با موضوع مورد بحث ارائه گردیده است . بیشتر تصاویر کتاب از مؤلف بوده که از طریق بازدید از مناطق مختلف جنگل های شمال طی چندین سال تهیه شده است.
قطع خشتی کتاب و تصویری بودن آن، این امکان را فراهم می سازدتا خوانندگانی که فرصت مطالعه کامل آن را بدست نمی آورند، با مشاهده تصاویر، نمودار ها و نقشه ها بتوانند به واقعیت های تلخی که جنگل های شمال را مورد تهدید قرار داده و آسیب های جبران ناپذیر وارد کرده است، پی ببرند .
نویسنده از خانم سیما مسوفی جاوید برای کمک در جمع آوری مطالب و همفکری خانم فرشته موثق نژاد برای ویراستاری و خانم مهین سروری برای معرفی کتاب به فارسی و انگلیسی تشکر می نماید .
این کتاب در سال ۱۳۸۴از بین بیش از ۱۰۰ کتاب به عنوان بهترین کتاب تألیفی در باره محیط زیست توسط سازمان غیر دولتی ” پکا ” که با مشارکت گروه بزرگی از ناشران بخش خصوصی کشور تشکیل شده شناخته شد و جایزه اول مهرگان در حوزه محیط زیست را از آن خود کرد .
مقدمه کتاب :
با وجود اینکه بر اثر کوشش فراوان بسیاری از سازمان های غیر دولتی زیست محیطی و ارگان های بین المللی ، توسعه پایدار و حفظ محیط زیست ، حفظ جنگل ها و سایر منابع طبیعی امروزه بخشی از سیاست گزاری دولتی در بسیاری از ممالک دنیا گردیده است اما عقیده نویسنده بر این است که در ایران و سایر ممالک دنیا ی سوم عکس این راهکار به چشم می خورد .
بخاطر عواملی چند از قبیل استفاده اقتصادی ، نبود دانش اوّلیه، عدم آگاهی از اطلاعات مناسب جنگل داری، توسط سازمان های دولتی – کمپانی های خصوصی و حتی افراد سودجود با عدم توجه کامل به قوانین و سیاستهای ملی و بین المللی ادامه دارد ،
نویسنده ضمن
ارائه تاریخچه بسیار کوتاه اشاره بر این دارد که تاریخ سوء استفاده و بهره برداری گسترده از جنگل های شمال به حدود ۱۳۰ سال قبل بر می گردد به زمانی که دولت ها و شرکت های خارجی سود جو و حتی افراد خصوصی از پادشاهان نا آگاه و خود خواه و حریص قاجار اختیاراتی به منظور کسب امتیاز های بهره برداری از جنگل ها به ازاء پرداختی بسیار ناچیز کسب می نمودند .
این روش بهره برداری یا راهکار در تمام طول سلطنت پهلوی ها تا سال آخر حکومت محمد رضا شاه ادامه داشت . پس از انقلاب۱۹۷۹ ( ۱۳۵۷ )سوء استفاده از جنگل ها همچنان ادامه یافت اما متاسفانه در وسعتی گسترده تر . این بار برخلاف زمان گذشته مسؤلین دولت و افراد وابسته به آنها بهره برداری بی رویه از جنگل ها را خود در دست گرفتند و از خارجیها به عنوان همکار استفاده نمودند .
فصل اول
این فصل به موقعیت و شاخص های جغرافیایی بستر جنگل های شمال می پردازد و نویسنده در آغاز فصل اشاره مینماید که نام دریای خزر در دوران گذشته دریای هیرکانی بوده است که از نام محلی جنگل نشینان منطقه گرفته شده است . اشاره به این نام در تاریخ هرودت و از سنگ نوشته های زمان داریوش پادشاه سلسله هخامنشی در حدود ۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح نیز ثبت شده است.
در شرح خصوصیات زمین شناسی مولف شاخص های مهم بستر زمین شناسی این جنگل ها را نام برده وبه حساسیت و شکنندگی ساختار زمین شناسی این منطقه تاکید می کند و معتقد است که جنگل زایی و برهم زدن تعادل طبیعی آن نتیجه ای جز تخریب ندارد و اشاره دارد که ظهور درختان پهن برگ در این منطقه در اواسط دوران سوم زمین شناسی بوده و در نتیجه قدمت آن به بیش از ۳۰ میلون سال می رسد
عصر یخچال ها
جالب اینکه با شروع عصر یخچالها در دورن چهارم زمین شناسی با اینکه عمده درختان پهن برگ جهان در زیر یخچال های طبیعی دفن می شوند ولی یخچالها در دامنه شمالی البرز پس روی داشته و تنها در دره های عمیق یخچال ها نفوذ داشته اند . باین خاطر جنگلهای پهن برگ شمال در جهان منحصر بفرد می باشند و به عنوان بانک ژنتیکی از ارزش بالائی بخصوص برای دانشمندان برخوردارند.
نویسنده سپس بشرح شاخص های تو پوگرافیکی این جنگل ها می پردازد و یکی از شگفتی های این جنگل ها را تنوع طیف توپوگرافی آن و به تبع آن تنوع اقلیمی و آبشناختی می داند که در سه زون البرز شمالی – البرز مرکزی و البرز شرقی ، اکوسیستم های متنوع رویشی را بوجود آورده اند .
بر اساس شاخص های اقلیمی ۵ منطقه اقلیمی را از نواحی خیلی مرطوب تا نواحی نیمه خشک مشخص می نماید که هریک از آنها خود دارای میکرو اقلیم های متنوع می باشند .
این فصل را به بحث در باره آب شناختی منطقه و اینکه آبخیز های قلل شمالی منبع و سرچشمه ۱۳۰ رودخانه کوچک و بزرگ می باشند و اینکه جنگل زدائی در این مناطق حاصلی جز رانش و سیل با صدمات بسیار جانی و مالی نخواهد داشت به پایان می رساند .
فصل دوم
در این فصل نویسنده توجه را به کاهش مساحت جنگل ها در سه استان شمالی ایران جلب می نماید و برای اثبات نظر خود از نقشه ها – جدوال و عکس های ماهواره ای استفاده می نماید و به اختلاف فاحش ما بین ارقام فائو( FAO ) وارقام ارائه شده توسط سازمان جنگل ها و منابع در مورد مساحت واقعی این جنگل ها اشاره مینماید . که جنگل زدایی گسترده از سال ۱۹۹۰ و بروز سیل های بسیار ی را در دهه گذشته سبب گردیده است
بسیاری از سازمان های غیر دولتی و جامعه دانشمندان خواستار این بودند تا رقم واقعی سطوح جنگلی شمال مشخص و در اختیار عامه قرار گیرد ولی چنین تقاضایی تا بحال صورت تحقق نیافته است .
به هر حال حتی بر اساس آخرین آمار دولتی که شامل گیاهچه ها و درختان نو کاشته و درختان قدیمی و باستانی می شود مساحت جنگل های شمال ایران ۸۷/۰% یا چیزی کمتر از یک درصد کل مساحت مملکت می باشد .
پس از کنار گذاشتن بحث در مورد اعداد، نویسنده در پایان فصل گوشزد می نماید به تعداد افزایش سیل ها از ۱۷ بار در سال ۱۹۵۰به ۲۵۰ بار در سال ۱۹۹۰ و مقایسه گستره موجود جنگل ها در عکس های گرفته شده ماهواره ای و گستره ای که قبلاً وجود داشته به طور آشکار خبر از کاسته شدن وسیع سطح جنگل های شمال میدهد .
فصل سوم
تا به حال ۱۳۰ گونه متفاوت از درختهای جنگلی شمال شناخته شده اند که بعضی از این گونه ها و جوامع گیاهی بومی و باستانی ( رلیک ) بعضی انحصاری ( آندمیک ) و بعضی (نیمه آندمیک )جنگل های هیر کانی شمال میباشند . این گونه ها سهم بسیار مهمّی در حفظ و پایداری اکوسیستم جنگل ها و تنوع ژنتیکی و گیاهان آنها دارند .
از ۱۳۰ گونه شناخته شده نویسنده به شرح ۲۰ گونه با ارائه عکس های فنی و بسیار زیبا میپردازد که همگی از درختان کاملاٌ بومی و نیمه بومی جنگل های شمال می باشند و همگی به خاطر جنگل زدائی در معرض نابودی قرار دارند. نویسنده سعی دارد تا جلب توجه دانشمندان علاقه مند را به وجود شکننده و ناپایدار این گونه های درختی بامید حفظ آنها جلب نماید یا حداقل شناسائی بین المللی آنها را میتوان بانک ژنتیکی ارزشمند مسجل نماید.
فصل چهارم
در این فصل نویسنده به شرح ۱۴ خصوصیت بسیار ارزشمند و سود بخش جنگل های شمال میپردازد این جنگل ها که باقیمانده جنگل های مرطوب هیرکانی هستند با عمری ۳۰ میلیون ساله پناهگاه گونه های محدود گیاهان و درختان دورن ترشیاری می باشندکه توسط یونسکو به عنان بانک ژن گونه های مختص جنگل های مرطوب هیرکانی شناخته شده است .
بعنوان بزرگترین آبخوان شمال رل مهمّی در حفظ آبهای زیرزمینی دارند . این آبخوان وسیع ۴۴ بار بیشتر از یک سد با ظرفیت متوسط آب در یکسال ذخیره می نماید و در مقام مقایسه با زمین های غیر جنگلی تا حدود یک سوم از فرسایش زمین می کاهند .
حافظ ۱۲ تالاب بین المللی شناخته شده توسط کنوانسیون رامسر می باشند و شش تالاب از این مجموعه که زیستگاه مهم پرندگان است که توسط سازمان بین المللی حیات پرندگان شناسایی شده اند . این تالاب ها تعدیل کننده طبیعی آب و هوا هستند و بطور طبیعی حافظ زمین در مقابل فرسایش ، لغزش و سیل و خشکی می باشند .
فصل پنجم
فصل پنجم در باره جنگل زدائی و در باره عوامل تخریب جنگل ها میپردازد . این فصل از گسترده ترین فصول این کتاب است . در این فصل ابتدا به عوامل تخریبی که تاکنون از سوی سازمان جنگل ها و منابع طبیعی بر شمرده شده اشاره دارد عواملی از قبیل جنگل نشینی ، گله داری ، پروژه های دولتی گاز و نفت و ساخت جاده ها زمین لرزه ، سیل ، رانش زمین و آتش سوزی .
نویسنده ذکر می کند که قصد نقد علل ذکر شده را ندارد ولی عوامل یاد شده را از عوامل دست دوّم می داند و نظر خود را در باره عوامل اساسی جنگل زدایی در چارتی که خود فکر می کند تنها چارتی است که توسط یک سازمان غیر دولتی به علل تخریب جنگل های شمال در ابعادی پایه ای و بنیادی می پردازد و می تواند مورد استفاده سازمان های دولتی قرار گیرد.
طبق این چارت عامل اساسی تخریب جنگل ها عبارتند است : عدم برنامه ریزی آمایش سرزمین بر پایه اقتصاد محیط زیست به نفع نسل حاضر و آیندگان عنوان شده که نتیجه و یا خروجی عمده آن فقدان سیاست های ملی – منطقه ای یکپارچه برای مدیریت پایدار بستر طبیعی جنگل های شمال ذکر می شود زیر مجموعه این قسمت از چارت
خود به چهار قسمت تقسیم شده است که عبارتند از :
*- تدوین و اجرای طرح های جنگل داری با اهداف تجاری و تامین خوراک صنایع چوب و کاغذ
*- بخشی نگری و برنامه ریزی های کوتاه مدت
*- عدم وجود قوانین جامع نگر متناسب با ابعاد تهدید های زیست محیطی در جنگل و حریم آن
*- عدم سرمایه گذاری های موثر حفاظتی.
هر یک از این چهار عامل فوق نیز به ۶ عامل جزئی تر مانند سودجوئی توسط کمپانی های خصوصی و دولتی در سطحی گسترده ، تغییر مفهوم کاربردی جنگل ، ساختن طرح های دولتی از قبیل جاده ها و سد ها ، آلوده سازی جنگل و حریم آن و آخرین اماّ نه کمترین آن از دست دادن فرصت ها برای تدون برنامه حفظ جنگل ها بر اساس طرح های سالم زیست محیطی و توسعه پایدار اشاره مینماید و در باقیمانده فصل بشرح و توضیح این عوامل با ارائه مستندات آماری و جدول ها ، نمودار ها و عکس های بسیار گویا و مربوط پرداخته میشود .
فصل ششم
در این فصل به پیامد های تخریبی و جنگل زدایی پرداخته شده ( بر اساس عوامل شرح داده شده در فصل پنجم می باشد .) .
این پیامد ها عمدتاً به و گروه تقسیم شده : پیامد های فیزیکی و پیامد های زیستی . در مورد پیامد های فیزیکی جنگل زدایی نویسنده با ارائه جدول و نمودار های گرافیکی و عکس نشان میدهد که چگونه پدیده جنگل زدائی در سه استان شمالی ایران بدون آنکه تغییرات قابل وجهی در میزان ریزش باران اتفاق بیافتد موجب بروز سیل تا ۲۰ برابر سنوات قبل افزایش یافته اند که خود منجر به حرکات توده ای زمین از قبیل لغزش و ریزش زمین و فرسایش های وحشتناک خاک خوب جنگل گردیده که علاوه بر ضررهای مالی فراوان جان صد ها نفر را نیز بخطر انداخته است.
درباره پیامد های تخریبی زیستی
جنگل زدائی نویسنده عقیده دارد که بسیاری از گونه های گیاهی و حیوانی جنگل ها به خاطر نبود شرایط مناسب زیست محیطی نابود شده اند یا در حال نابودی می باشند . در حالیکه نابودی هریک از این گونه ها که سهم بسزائی در ادامه زندگی جنگل ها و تنوع آن دارند ، به رشد گونه های مهاجم و بیگانه کمک کرده است که خود به پیدایش افزایش آفات جنگل شناخته و ناشناخته ای منجر شده که سبب کاهش تنوع زیست محیطی جنگل ها گردیده و خواهد گردید.
در این فصل نویسنده مجموعه ای از بریده جراید که بازتاب تکان دهنده ای از سیل و رانش زمین در شمال کشور است تقریباً در یک دهه ( از ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۱ ) به تصویر کشیده است .
نویسنده مقاله
را چنین به پایان می رساندکه تنها راه حفاظت و نگهداری جنگل های شمال ایران و تنها راه ترمیم خسارت حاصله از نبود مدیریت صحیح و اجراء درست برنامه در مورد این میراث ملی آنهم در سرزمین خشک و نیمه خشک همانا شناختن این نواحی بصورت جنگل های حفاظت شده می باشد، باید از هر نوع سوء استفاده از جنگل ها و تغییر کاربری آنها جلوگیری نمود و با پیشنهاد و اجراء طرح های جامع بر اساس مشارکت مردمی محلی مانند جنگل نشینان و زارعین به منظور استفاده از تجارب و دانش ارزشمند آنان پی گیری شود .
طرح های حفاظتی بخشی مبنی بر کلیشه های سرهم بندی شده کاملاً نامناسب با ظرفیت موجود جنگل ها فقط کمک به ادامه وضع موجود نموده مردم و جنگل ها را به مخاطره می اندازد . سیاست گزاران و تصمیم گیران بایست مسئولانه قدم در راه گزارند و بدانند که تصمیم های امروز شرایط و واقعیت های فردا را رقم می زند .
ضمیمه های کتاب :
در قسمت صمیمه های کتاب دو مقاله کوتاه گنجانده شده است در مقاله اول نویسنده ساختن سد “میجران” درست در قلب جنگل با ترکم ۹۰% زیر سئوال میبرد در مورد صحت مطالعات مقدماتی انجام شده در باره توجه به مسائل توسعه پایدار مانند حفظ اکوسیستم جنگل ها و محاسبه ضررها یا فوائد مالی چنین طرح هائی تردید دارد .
مقاله دوّم
از طرح دولت برای حفظ و نگاهداری جنگل ها انتقاد مینماید و آنها را جزء طرح هایی که تاریخ مصرف آنها در مقایسه با استاندارد های امروز گذشته است بحساب میاورد.
در چارت ارائه شده نشان می دهد که چطور و چگونه طرح های دولتی حفظ جنگلها در برآورد اهداف خود به شکست می انجامد . چارت به روشنی مینماید که دارابودن نگاهی سودجویانه به جنگل های شمال راه را برای ادامه چنین بهره برداریهایی هموار مینماید و جابجایی درختان باستانی و قدیمی را با نهال کاری نوکاشته ترغیب مینماید که منجر به رشد مزارع چوب میگردد و درست در تقابل حفظ جگل های باستانی شمال جنگل زدائی را به ارمغان می آورد .
در حقیقت چنین طرح هایی فقط به منفعت سوداگران چوب و کاغذ میباشد که برای سال های متمادی از حقوق آنها در استفاده نامشروع از جنگل های ملی دفاع مینماید .
منابع مقاله :
۵۲ منبعی که مورد استفاده نویسنده در این کتاب بوده است حدود زمانی ۴۰ ساله ۲۰۰۱ تا ۱۹۶۱ را در بر می گیرد و برای دانشجویان و پژوهشگران میتواند بسیار ارزشمند باشد .
نویسنده واژه نامه لغات تخصصی نیز در بخش ضمیمه ها ارائه می دهد که به درک بهتر خوانندگان غیر متخصص از مسائل مطرح شده در کتاب کمک می نماید.
نویسنده در آخرین سخن خود که در پشت جلد کتاب نیز به چاپ رسیده مجداً تاکید می نماید که در سرزمین خشک و نیمه خشک ایران تنها راه حفاظت از این هدایای طبیعی و جبران خسارت های حاصل از سوء مدیریت اعلام این جنگلها بصورت جنگلهای حفاظت شده می باشد مشروط به اینکه با طرح و اجراء نقشه های امکان پذیر با اتکا به نیروی مردمی همراه گردد. بازگشت به استفاده از طرح هایی با تاریخ مصرف گذشته به تمام معنی بیفایده بوده و خواهد بود .
منابع ملی جنگل
مملکت را به زوال می کشاند و خسارات های سنگین برای زنان و مردان نسل های بعدی مملکت به بار می آورد .
ما در کانون دیده بانان زمین بعنوان یک سازمان زیست محیطی غیر دولتی عقیده داریم که چون ایران از امضاء کنندگان کنوانسیون حمایت از میراث فرهنگی و طبیعی جهان ( CONVENTION FOR PROTECTION OF THE WORLD CULTURAL AND NATURAL HERITAGE ) ” از سال ۱۹۷۵ می باشد
جنگل های باستانی هیرکانی شمال ایران
باید به عنوان میراث طبیعی بین المللی به این کنوانسیون شناسانده شود و عقیده داریم که این جنگلها معیار های لازم گزینش را بر پایه مستندات این کتاب دارا می باشد.
در زیر سه معیار گزینش میراث طبیعی بر اساس کتاب کتاب راهبرد ها و معهدات جهانی حفاظت از طبیعت و منابع زنده تالیف هریک مجنونیان از انتشارات سازمان حفاظت محیط زیست
در مقمه این معیار ها آمده است برای اینکه میراث طبیعی دارای ارزش چشمگیر جهانی شناخته شود باید حداقل یکی از معیار های چهار گانه زیر را دارا باشد :
نمونه برجسته ای که نمایشگر مرحله مهمی از فرایند تکامل زمین باشد
نمونه های برجسته ای که معرف فرایند زمین شناسی با اهمیتی در حال حاضر بوده و یا نشان دهنده تکامل بیولوژیکی و اثرات متقابل انسان بر محیط زیست طبیعی باشد
شامل پدیده های طبیعی منحصر بفرد ، عالی یا نادر باشد . معرف صورت بندی یا اشکال مناطقی که از نظر زیبایی طبیعی کاملاً استثثنایی باشند.
مناطقی که دارای جمعیت های نادر یا در معرض خطر انقراض از گونه های گیاهی یا جانوری باشند.
نویسنده: حسن مهرابی
منبع: برگرفته از دانشنامه رشد
1 Comments
سلام
ممنون